ثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضلثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضل، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

ثنا خانم مهربون

15 ماهگیت مبارک عروسکم

1393/1/24 1:44
نویسنده : مامان ثنا
921 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل دخترم. بالاخره اومدم. بعد کلی تنبل خانم شدن. ببخشید عزیزکم که اینقد دیر اومدم. درگیر کارو زندگی بودم. ولی حالا که اومدم با کلی عکس خوشمل از دخملم اومدم.

قبل از هر چیز نازنینم 15 ماهگیت مبارک. ایشالله 1200 امین ماهگردتو بهت تبریک بگم(چه آرزوی محالی. من که حتما اون موقع نیستم. ولی ایشالله نوه هات برات یه تولد خوب بگیرن که منم ازون دنیا براشون دعا کنم ننههههه)

تبریک دیگه ای که قبل این تبریک باید میگفتم تبریک سال جدید بود. امسال هم با وجود تو نفسم سالی پر از شادی و شور رو شروع کردیم. با وجود شیرین کاری های قشنگت که دل من و باباجون رو میبری. باورم نمیشه 2 ساله مادرم . مادر یه فرشته ناز که خدا بهمون هدیش داده. ایشالله بتونم مادر خوبی برات باشم همیشه تاج سرم.

واما گذشته ازین حرفا ازون جایی که میدونم دوست جونا مخصوصا خاله عاطی حسابی دربدر عکسای خوشکلته سریع میرم سراغ اصل مطلب:

امسال بعد از 3 سال موقع سال تحویل سر سفره هفت سین خودمون بودیم . من و باباجون و شما. حسابی خوش گذشت. چون از قبلش همه کارامونو کرده بودیم. قبل از سال تحویل کلی عکس گرفتیم. بعدشم دعا و قرآن خوندیم. البته دلمون میخواست یه فال حافظ هم بگیریم که چون شام خونه مامان جون اینا دعوت بودیم زود رفتیم. ولی شب بعد برگشتن بابایی فال گرفت که متاسفانه یادم رفت یادداشتش کنم. ولی خیلی قشنگ بود و خیلی به احوالات ما نزدیک . من که حسابی کیف کردم.

اینم چند تا عکس دقایقی قبل سال تحویل:

 

اینم هفت سین ساده و در عین حال زیبای امسال ما که خدا میدونه با چه دردسری چند دقیقه ای به زور نگهش داشتیم تا عکس بگیریم. مگه شما میذاشتی. میخواستی یهو همه چیزو باهم با جاشون بشکنی و پخش کنی:

 

چند روز اول همش به عیددیدنی گذشت و بعدش مهمانی ها شروع شد:

مهمانی مامان توران مامان بزرگ باباجون که تو باغ عموی بابایی برگزار شد و شما دمار از روزگار من در آوردی بس که میخواستی به همه چیز دست بزنیو منم حسسسسسسسسسسسساااااااس

اینجا تازه رسیده بودیم و میخواستی بری تو گلا. نذاشتیمت . کلی گریه کردی. مدرکش هم رو صورت قشنگت هست الهی من قربون اون اشکات بشم که مثه دو مروارید رو گونه هات نشستن عروسک خوشکلم:

 

خداوکیلی عجب عکسی گرفتم. نهههههههههه؟

اینجا برا خودت مشغول بازی بودی:

ثنا خانم و نگین جون دختر عموی بابایی که خیلی دوست داره و کلی باهات بازی کرد:

 

پسردایی مبین موقع اومدن عیددیدنی:

  ثنا و هدیه حین تماشای تلویزیون و قردادن:

 

کلی جای دیگه هم رفتیم که من دوربین نبرده بودم. لطفا خاله عاطی و عمه فاطی هر چی عکس از جوجم دارید سریعتر بفرستید که تا زیاد نشدن بذارم تو وبش. وگرنه باز تنبل خانم میشما!!!!!!!

واما شیرین کاری هات نور چشمم که روز به روز دارن بیشتر میشن و من مطمئنا همه یادم نمیاد که بنویسم. حالا تا هر جا یادم بود مینویسم:

یه روز من و بابایی یه سرسره خونگی برات درست کردیم که تو هم حسابی برا خودت بازی کردی. تلاشای گلم برای بالارفتن از سرسرش:


هوراااااااااااااا. من موفق شدم.

 

  1.           وااااااااااااااای. چه ترسناکه. من میترسم . کمککککککککککک

 

چی بابایی؟ ترس نداره؟ اگه راست میگی خودت بیا بالا ببینم


 

حالا برای اینکه ثابت کنم دختر شجاعی هستم میخوام از دیوار هم برم بالا. ببین مامان جونم:

 

اااااااه. نشد . افتادم. دوباره امتحان میکنم:

 

واین همه چهره شیطون ثنا بعد از کلی بازی کردن. نمیخواستم این عکسو بذارم. ولی اینقد شیطنت از روت میبارید نازنینم که دلم نیومد نذارمش:

 

آب خوردن ثنا خانومم به صورت کاملا مستقل که البته بعد هر بار آب خوردنش تقریبا باید لباساشو عوض کنم. اینقدم خوشکل میگی آآآآآآآآابببببببه وقتی آب میخوای که نگو. البته اسم عباس رو هم خیلی شبیه آبه صدا میکنی. ولی روی حرف ب عباس کمی بیشتر مکث میکنی. قبلنا وحیده رو میگفتی ایییده . از وقتی میگی عباس دیگه نمیگی ایییده. ای دختر لوس بابا. یادت باشه بابایی بهت شیر نمیده. گشنت شد نگی م م ها.(شوخی کردم دردت به جونم. تو با باباجونت حال کن. منم نگاه سما میکنم و کیف دنیا رو میکنم عزیزکم)

 

اینم نمونه ای دیگه از محبت وصف ناپذیر پدر و دختر(بابای مهربونت در حال داستان تعریف کردن برات):

 

دلم خوشه 2 تا گل میزو گذاشتم رو هم که دستت به چیزای روشون نرسه. راهشو پیدا کردی و میری لوسیون و روغن بدنتو بر میداری و نمیدونم چطور میای پایینو بهم میدیشون. قربون انعطاف بدنت بشم من:

 

اینجا هم که من مشغول کارای آشپزخونه بودمو دیدم داری بازی میکنی دوربین گذاشتم ازت فیلم بگیره. بعدا خودم نگاش کردمو کلی ذوق کردم با ابن کارای خوشکلی که کردی:

لالالالالا. لالا سارا(درحال لالایی عروسک سارا)

 

اینجا هم احساساتی شدیو ساراجونتو بوسیدی:


به وجود دوربین پی بردیو...........

 

دبدو که اومدیییییییییییییییی.

 

چند روز فیلمای چند ماهگیت رو برات میذارمو تو هم باهاشون کلی میخندی. جالبه که بعد از دیدن فیلمی که در حال 4دستوپاراه رفتن بودی شروع کردی به 4 دستوپا راه رفتن:

 

کارای جدیدی که انجام میدی:

 1-      دست نی نی های هم سن خودتو میگیری و آلیسا آلیسا جینگیل آـلیسا بازی میکنی

2-      بهت میگیم آسمون کجاست؟ ستاره ثنا کجاست؟ بالا رو نگاه میکنی.

3-      خیلی دوست داری لوسیون بزنمت میری خودت میاریش و میخوابی . میگم سرتو ببر بالا میبری بالا که زیر گردنتو بزنم.

4-      میگیم من مامان کیم؟ یا من بابای کیم؟ میزنی رو سینت و میگی من.

5-      آبه و عباس رو قشنگ تلفظ میکنه. (البته قبلا هم گفتم)

6-      تا 6  و گاهی 7مکعب رو رو هم میتونی بچینی. احسنت دختر باهوشو خوبم.

7-      گریه که میکنی دستتو میذاری روصورتتو اشات مثه بارون میاد. فکر کنم از من یاد گرفتی وقتایی که اذیتم میکنی اینکارو میکنم.

فعلا چیزی یادم نمیاد. کم کم سعی میکنم بنویسم کارای جدیدتو دخترک خوشکلم. ماشالله بهت بشه که هرروز داری بزرگتر و باهوشتر میشی.

هنوز کلی عکس رو دوربینم دارم که چون شارژش تموم شد نتونستم خالیشون کنم. در اسرع وقت منتظر پست بعدی ما باشید دوست جونیا.

پسندها (1)

نظرات (8)

خاله لیلا
26 فروردین 93 13:21
سلام بر ثنابانو و مادرمهربون سال نو مبارک جوجو...انشالا سال پراز زیبایی و برکت باشه برات و سایه پدر مادرت بالاسرت بشه
خاله ی آریسا
27 فروردین 93 13:11
سال نو مبارک عزیزم ایشالله همیشه در کنار خانواده شاد و سلامت باشی گلم هفت سین امسال با ثنا کوچولوموچولو چه کییییفی داره
آیسان مامان ماهان
31 فروردین 93 11:45
خوش آهنگ ترین نغمه های هستی،نثار قلب صبور و مهربانت،روز به اوج نشستنت مبااااااااااارک
مامان ثنا
پاسخ
بازم ممنوووووووووووووووونم
آیسان مامان ماهان
31 فروردین 93 11:45
15 ماهگیت مباااااااارک ثنا جوووووووووووووووونی
مامان ثنا
پاسخ
ممنوووووووووووووووونم
آیسان مامان ماهان
31 فروردین 93 11:46
ای خاله آیسان قلبون همه ژستای خوشگلت ثنایی
مامان ثنا
پاسخ
خدا نکنه خاله جون. لطف داری
آیسان مامان ماهان
31 فروردین 93 11:47
ععععععععععععععع مامان خانومی میزاشتی بچمون بره تو گلا خخخخخخخخخخ اشکش درنیاد
مامان ثنا
پاسخ
شرمندم. ازین کثیف کاریا نداریما. خاله آیسان آموزش بد به دخملم نده کلاهمون میره تو هم هاااااااااااا
آیسان مامان ماهان
31 فروردین 93 11:48
اون عکسی که آب از لب و لوچش آویزونه چه ناز و خوردنیههههههههههههه
مامان ثنا
پاسخ
دخملکم همیشه ناز و خوردنیه آیسان جونم
آیسان مامان ماهان
31 فروردین 93 11:48
عععععععععععععع مگه شمام آلیسا آلیسا داااااااااااارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان ثنا
پاسخ
پ نه پ . خاله آیسان جون. فقط شما دارین