اولین عید ثنای عزیزم. عید دیدنی ها و تفریح ها
هستی مامان امسال وجود تو کنار سفره هفت سین باعث ایجاد حس غریبی در من شد . از خدا خواستم که تا وقتی زنده هستم و تا وقتی ازدواج نکردی موقع سال تحویل کنار من باشی. همش فکر می کنم اگه عروسی کردی چطور دوریتو تحمل کن. بابات میخنده میگه از حالا تو فکر چی هستی؟ الهی من دورت بگردم مامان . خییییلی دوستت دارم. عاشقتم نفسم .
اینا عکسایی هستن که تو این مدت ازت گرفتم. اینقد ز این خونه به اون خونه رفتیم که فرصت نکردم بذارم تو وبلاگت.
این عکس رو شبی که می خواستیم بریم حنابندون دختر عمه من ازت گرفتم.
این عکس شما و دختر خالت هدیه خانمه که همون شب ازتون گرفتیم.
اینم لباس عیدته . فدات بشم که شبیه فرشته ها شدی.
این عکس رو تو باغ فامیل عمو امین گرفتم همرا با بابا جونت
این عکس رو تو مهمونی که مامان عمو امین تو پادگان شهید باکری گرفت ازت گرفتم.
اینم تو همین روزا گرفتم. دقیق نمیدونم کجا بودیم؟