لباسای خوشکل خاله عاطی
سلام به گل خوشکلم. جوجه حنایی من دیشب خونه خاله عاطی برا افطار مهمان بودیم. خاله عاطی جوگیر شد و لباسایی رو که برای نی نیش از مکه آورده بود آورد و از اونجایی که خیلی دوستت داره همه رو به تن خوشکل تو امتحان کرد و کلی عکس ازت گرفت که من چندتاییش رو برات میذارم. ولی خوب این لطف خاله عاطی وقتی به آخرش میرسید و دست مریضاد داشت که چند تایی از اون لباسای خوشکل بهت میداد. ولی خوب نداد اشکال نداره نفسم خودم برات کلی لباس قشنگتر از اینا برات میخرم. تو دعا کن بریم مکه . بابایی که خیلی دوست داشت امسال دانشجویی بنویسیم. ولی خوب ماشالله به جونشون اینقد گرونش کردن که به وسع ما نمی رسید. آخه یه دانشجو اونم از جنس متاهل از کجا 2 و خرده ای بیاره؟ تازه ما از دانشجوهای ثروتمندیم مامانی . خیلی ناراحت نباش. مامان بابات اونقدا هم فقیر نیستن. چون خونه خریدیم هیچ پولی تو دست و بالمون نبود. وگرنه ما یه عالمه پول داریم(صرفا جهت دادن اعتماد به نفس به دختر طلا) . خوب بی خیال پول و مولو .... از اونجایی که پول چرک کف دسته خیلی خوب نیست تو نخش بریم. پس بریم سراغ عکسای خوشکل خودمون.
به به عجب چیزیه این. چقد خوشکله! خاله عاطی از کجا گرفتیش؟ نمیدیش به مامانم هدیه؟
هه هه. میخوای ببریش؟ نمیذارم. کجا میخوای ببریش؟ مال خودمه.(الهی من قربونت بشم با این دستات که محکم گذاشتیش رو شال)
اینجا هم که مجبور شدیم شالو از زیر پات برداریم از بس گلاش رو میگرفتی.
الهی من فدای چشماتبشم که مثه دو ستاره هستن. ماشالله به جونت عزیزم
دالللللللللللییییییییی.
به به. سلااااااااام. حال شما مامان خانوم. خوبی؟
بذار ببینم کف کفش چسبه یا دوخته؟
یااااااااااااااااااااا علی. ( جدیدا هر کی رو بلند شده میبینی دستات رو میبری بالا که منو بلند کن)
ثنا و بابایی
بعدها که دختر خاله عاطی این عکسا رو ببینه احتمالا شاکی میشه که چرا لباسای من تن دختر خالم هستن؟