ثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضلثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضل، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

ثنا خانم مهربون

11 ماهگیت مبارک دختر نازنینم

1392/9/26 1:14
نویسنده : مامان ثنا
312 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگرگوشم. با عرض پوزش بخاطر تاخیر در تبریک به نازنین دخترم برای یازدهمین ماهگردش. باورم نمیشه 1 ماه دیگه دختر کوچولوی من 1 ساله میه بسلامتی. چقد روزا سریع میگذرن. انگار همین دیروز بود که با چشمی پر از اشک از بیمارستان مرخص می شدم در حالیکه تکه ای از وجودم رو تو ان آی سی یو میذاشتم. چه روزای سختی بود اون 5 روزی که می رفتم خونه در حالیکه تو باهام نبودی. دردم فراموشم شده بود وقتی درد بزرگتری داشتم . درد دوری از میوه دلم که 9 ماه تو وجودم پرورونده بودمش و حالا بهم اجازه نمی دادن کنارش باشم. خدایا هیچ مادری رو از بچش جدا نکن. خدایا نگهدار همه نی نی های پاک و معصوم باش.

خوب بیخیال. خیلی هندی شد. مهم اینه که دختر کوچولوی من الان کنارمه و انگار همه دنیا مال منه. خدایا شکرت. پس حالا که خدا هدیه به این خوبی بهم داده دیگه چرا با یادآوری روزای سخت خودمو اذیت میکنم. بیخیال. بریم سراغ شیطنت های جوجه کوچولوی خودم که دیگه حسابی مامانشو عاصی کرده.

1- عسلم به کمک دستای مامان که دست کوچولوتو میگیره میتونه راه بری. ولی خوب هنوز خوب تعادل نداری. خدا کنه قبل تولدت راه بری.

2- بسلامتی از مبلا که تنها راه دور کردن تو از وسایل غیر مجاز بودن بالا میری و از اونجایی که میدونی من تلفن و لبتابو زیر بالش مبل قایم میکنیم بالشومیندازی پایین و آویزون سیما میشی. 

3- از پله آشپزخونه و تخت خواب و مبل پایین میای که اینم خودش جای بسی شکرگذاری داره. 

4- آب بخوای میگی آبه.

5- یه جای اسباب بازی داری که من مکعبای کوچولوتو میندازم توش و تو دست کوچولوتو با سختی میکنی تو و دذشون میاری.

6- تا تسبیح میبینی میگیری و میندازی گردنت. ولی خیلی تلاش میکنی درش بیاری. گاهی میتونی گاهی نه.

7- هر جای دنج و کوچولویی گیر بیاری خودتو جا میکنی توش. مثلا بین مبل و وویترین کمی فاصله هست. به زور خودتو میبری بینشون و دادت در میاد که بیم نجاتت بدم. گاهی هم خودت خودتو نجات میدی.

8- جلوی تلویزیون و بخاری دو مبل کوچولو روگذاشتم که بهشون دست نزنی. ازشون میری بالا از اون طرف پیاده میشی. واقعا دیگه نمیدونم چطور باید جلوتو بگیرم که اینقد به این تلویزیون بیچاره دست نزنی. کنترل ها رو هم که از بس کوبوندی زمین یه صداهایی از توشون میاد. فکر کنم چند تا از آی سی هاشونکنده شده. ولی بیچاره ها هنوز کار میکنن. یه بار هم گیرنده دیجیتال و آنتن رو کوبوندی زمین که من عصبای نی شدم و یکی زدمت. تو هم خندیدی . منم زودی خر شدم خندیدم.

فعلا دیگه چیزی یادم نمیاد. عکس هم الان نمیتونم بذارم. دفعه بعد با کلی عکس میام ایشالله. ببخشید

هزار تا بوس برای تک دختر نازنینم


ثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضل تا این لحظه ، 11 ماه و 4 روز و 10 ساعت و 0 دقیقه و 27 ثانیه سن دارد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله ی آریسا
26 آذر 92 9:25
عزیزم 11 ماهگیت مبارک دختر شیطون ایشالله همیشه سلامت و شاد باشید و روزهای تلخ رو دیگه تکرار نکنید
خاله عاطی
26 آذر 92 11:16
زحمت کشیدی مامان تنبل من عکس میخوااااااااااااااااااااااام
خاله لیلا
28 آذر 92 20:17
به سلامتی ...مبارک باشه ثنا خانم جیجر...هرچی مامان وحیده تعریف می کنه من تو ذهنم شما خوشگل خانم رو تصور میکنم که چه شیطون بلا شدی.. زود منتظر عکس هام...