ثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضلثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضل، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

ثنا خانم مهربون

هدیه روز مادر و روز معلم

1392/2/15 8:30
نویسنده : مامان ثنا
660 بازدید
اشتراک گذاری

هدیه روز مادر از طرف  دخملی و شوهری و هدیه روز معلم  به شوشوی مهربون

عزیز دل مامان. امسال اولین سالیه که 2 هدیه روز مادر می گیرم. یکی از طرف بابایی خوب و مهربون و یکی هم از طرف تو که نفس مامانی. کوچیک بودن ولی با ارزش. به امید اینکه سال های بعد هدایا از جنس طلا بشنچشمک. البته می دونی که من طلا دوست ندارم مژه فقط صرفا جهت اینکه پز بدم بگم هدیه روز مادرم طلاست.ولی خوب فکر کنم این جزو خیالات باطله.  خیال باطلبا این روند رو به رشدی که طلا داره دیگه صاحب یه انگشترم فکر نکنم بشمناراحتاگرچه تو وبابا جونت خودتون طلایید. ولی خوب آدم هر چی طلا بیشتر داشته باشه بهتره. سرمایست دیگه ماااااااادرخجالت. اول هدیه بابایی:

 کتابیه در مورد زندگی حضرت فاطمه. دست گل باباجونت درد نکنه.

واین هم هدیه دختر گلم به مامان مهربوناز خود راضی:

 

یه قاب خوشکل و کوچولو و ناز مثه خودت. دستت درد نکنه هستی مامان.

و اما هدیه من و تو برای روز معلم به همسری عزیزتر از جونم. ذکر یک نکته ضروریه که این هدیه از دست رنج من و تو بوده. پول یک کلاس خصوصی من و پولی که یکی از دوستام  به تو برای تولدت هدیه داده بود. خوبیش اینه که خیییییییلی کیف داد که از بابایی کش نرفتم که هدیه بگیرم. اگرچه کوچولو و ناقابله. ولی دار و ندار من و تو بود. به این میگن هدیه. هرچی که داشته باشی برای عشقت خرج کنی و برات مهم نباشه چقد براش زحمت کشیدیخوشمزه واقعا من خییییلی زحمت کشیدم( 1ساعت خصوصی تدریس کردم).

یه ادکلن خیلی خیلی خیلی خوش بو. یعنی هرچی بگم کم گفتم از خود راضی(اعتماد به نفسو داری مامانی؟یاد بگیر مثه من اعتماد به نفس خییییییلی بالایی داشته باشی)حیف که نمیشه بوشو گذاشت تو وبلاگ تا تو بعدا بوشو بفهمی. چون تا وقتی تو بتونی بوش کنی حتما تموم شده.

خلاصه دستمون درد نکنه با این همه هدیه. کلا این ماه پکیدیم از بس هدیه بگیریم. دیگه به اندازه 1 سال هدیه گرفتیم. خداوند زیادش کنااااااااااد. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ماهان
18 اردیبهشت 92 15:21
با اون دخمل نااااااااااز و جیگررررررررررررررررر،اینم برا خودش فنی دیگهههههه نیشخند]فردام مییام کلی باهاتون میگپم،،
راستی شرمنده من مطلع نبودم آقای پدر دبیر هستن. دیر شده ولی از ته دل تبریک میگم روزشونو...


سلام مامان ماهان جون. ممنون.خوشحال شدم اومدی