ثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضلثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضل، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

ثنا خانم مهربون

به کدامین گناه کشته شدند ؟

1392/8/22 10:25
نویسنده : مامان ثنا
213 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

پشت ماشینی نوشته بود :

 

یزید اگه مردی بیا فلان آباد ...

 

و یه ماشین دیگه ، پشت شیشه اش نوشته بود :

 

یزید مگه نیای فلان شهر ( شهر خودشون )

 

با خودم فکر کردم کوفیا هم اینو می گفتند و چقدر هم از خودشون مطمئن بودند . ولی وقتی طلاها ، تهدیدها و تزویر های ابن زیاد رو دیدند همون ادمها به جنگ شریفترین انسان روی زمین رفتند و چه ناجوانمردانه و روباه صفت ،  فرزند رسول خدا و بهترین یاران اون رو کشتند و حرمت خاندان رسول خدا رو زیر پا گذاشتند ...

 

روز عاشورا از تلویزیون بصورت زنده ورود رود خروشان عزادارن به حرم امام حسین علیه السلام رو میدیم ... چقدر خروشان بود ... جمعیت میلیونی بود ...

 

حسرت خوردم و اشکم در اومد که آخه روز عاشورا کجا بودید و کجا بودند ؟ هفتاد و دو نفر اونهم تشنه لب در برابر بیش از سی هزار نفر مرد مسلح ... خیلی هاشون کسانی بودند که به اون حضرت دعوتنامه نوشته بودند ...

 

 

دکتر شریعتی:این که حسین [علیه السلام] فریاد مى ‏زند - پس از این که همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند - فریاد مى ‏زند که: «آیا کسى هست که مرا یارى کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنى؟»؛ مگر نمى ‏داند که کسى نیست که او را یارى کند و انتقام گیرد؟

این «سؤال»، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان می‏کند و دعوت شهادت او را به همه کسانى که براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید.


کربلا نشان داد که با شکیبایی در عطشی کوتاه؛

می توان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد ...

السلام علیک یا أباعبدالله الحسین


کوفی بودن یعنی ، امام رو دوست داشتن ولی در امتحان و فتنه ی " زر و زور و تزویر " رد شدن ...

کوفی بودن یعنی منفعت کوتاه مدتی رو فدای مصلحتی بسیار بزرگتر کردن ...

کوفی بودن یعنی اینکه روز اول تشنه و راه گم کرده به امام رسیدن و سخاوتمندانه سیراب شدن ولی آب رو بر همون امام و خانواده اش بستن ...

کوفی بودن یعنی دوازده هزار دعوتنامه نوشتن ، ولی سی هزار نفر سرباز  رو برای  محاصره کردن او گسیل داشتن ...

کوفی بودن یعنی حرف زدن و پای حرفت نموندن؛  شعار دادن ولی عمل نکردن ؛ عهد بستن ولی پیمان شکستن ...

کوفی بودن یعنی بهترین انسان روی زمین رو دعوت کردن ولی در کنار بدترین و شقی ترین انسانها ایستادن ...

کوفی بودن یعنی قلباً با امام بودن ولی شمشیر بر علیه امام کشیدن ...

کوفی بودن یعنی ...


 در نزدیکی کربلا روی تپه ها نشسته بودند و می گریستند و برای سلامتی و پپروزی امامشان دعا میکردند

 اما هیچکدامشان به سمت سپاه امام نرفتند...

 چه فرقی میکند که درمقابل امام شمشیر زده باشی

 یا دشمن امام را با سکوت یاری کرده باشی؟


خدایا...

 

خدایا ما رو لحظه ای و کمتر از لحظه ای به خودمون وانگذار ...

 

خدایا کمک کن زر و زور و تزویر راهزن ایمانمون نشن ...


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

ღمامان على اكبرღ
22 آبان 92 16:20
امشبی را که حسین در حرمش مهمان است صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع...مکن ای صبح طلوع.... التماس دعا
دوست مامان
28 آبان 92 9:50
انشاا... به حق طفل شش ماهش نظری به همه بنده های نیازمندش بکنه و لیاقت درک قیامش رو به ما بده...التماس دعا
مامان ثنا
پاسخ
انشالله. محتاجیم
مهسا مامان نورا
28 آبان 92 16:08
التماس دعا